Iranian Taboo; A Film by Reza Allamehzadeh about the Baha’is of Iran

by keyvan

Reza Allamehzadeh has made a documentary about the Baha’is of Iran.

Reza Allamehzadeh (Persian: رضا علامه‌زاده) is a Persian born Dutch film-maker, film critic and writer who lives in The Netherlands. He is mostly famous because of his films about the refugees such as The Guests of Hotel Astoria (1988) and the documentary Holy Crime (1994) which is about murdering the opposition figures in Europe by the Islamic regime in Iran.

Allamehzadeh was born in 1943 in Sari, Mazandaran province. He studied film directing at “Tehran Academy of Film and Television” in 1966-1969. Alongside with filmmaking he is regularly writing and publishing children’s books, novels and short stories. He is giving film and TV courses in various universities around the world such as Hollins University in Virginia (US), Leeds Metropolitan University (UK) and International R/TV Training Center in the Netherlands, where he has been living since 1983. Allamehzadeh has been one of the advocates of Kurdish cinema. He is native in Persian and fluent in English and to some extent Dutch and Spanish.

We hope this is the beginning of many more documentaries about the Baha’i community in Iran which has a most glorious history of contribution of excellence in arts, literature, science, music, education, and progress of civilization in the country Baha’is call the cradle of their faith.

You can read more about it on his site.

Keyvan

تابوی ایرانی

ساعتی پیش چند صحنه دیگر که به همت کم نظیر دوستان و همکاران مسئولم در داخل ایران فیلمبرداری شده بود به دستم رسید. فیلمبرداری‌های خود من که بیش از دو ماه قبل، از همین هلند آغاز شده و در فرانسه و سوئیس و اسپانیا و ترکیه و آمریکا ادامه یافته بود، بالاخره با فیلمبرداری در شهرهای حیفا و عکا در اسرائیل، همین هفته گذشته به انجام رسید و من کار تدوین فیلم بلند مستندم، “تابوی ایرانی” را، آغاز کرده‌ام.

من تا کنون فیلم های مستند مشکل و پیچیده که نیاز به جلب اعتماد و همکاری دیگران داشته باشد کم نساخته‌ام. فیلم “حرف بزن ترکمن” که در ماه‌های اول پس از انقلاب ساختم بدون همکاری ترکمن‌ها کاری ناممکن می‌بود (یادش بخیر “توماج” که راه مرا به خانه‌ی هموطنان ترکمنم باز کرد و در همان گیرودار، جان بر سر پیمانی که با مردمش داشت باخت). بدون او و جلب حمایت هموطنان ترکمن، سخن گفتن از ستمی که رژیم اسلامی از همان روز به قدرت رسیدنش به آنان روا داشت کار آسانی نبود.

فیلم “شط و شرجی” را هم در زمانی که خرمشهر در اشغال، و آبادان در محاصره کامل متجاوزین عراقی بود، به سادگی نمی‌توانستم بسازم. من و گروه کوچک چهار نفره‌ام در آبادانِ محاصره شده، از مردمی که به ما اعتماد کرده بودند فیلم می‌گرفتیم؛ مردمی که هر چه می‌توانستند به دوش می‌گرفتند و از شهر می‌گریختند و در نخلستان‌های کناره‌ی بهمنشیر، روزها و هفته‌ها به امید یافتن لنچی که در زیر بمباران مداوم آنان را به بندر ماهشهر برساند منتظر می‌ماندند.

دور از وطن نیز کارهائی از این دست کم نکردم. ساختن یک سری فیلم از زندگی کولی‌ها، که در حاشیه مانده‌ترین مردم اروپا هستند، با عنوان “ما کولی هستیم”، بدون جلب حمایت و اعتماد آنان کاری شدنی نبود. ولی برای مخاطبین ایرانی‌ام شاید مشخص‌ترین کار از این دست، فیلم “جنایت مقدس” باشد. نیاز من در این فیلم به جلب اعتماد و حمایت همه گروه‌های سیاسی، از سلطنت‌طلبان گرفته تا ملی‌گراها و میانه‌روها و جریانات متفاوت چپ، بیش از هر فیلم دیگری بود که تا آن وقت ساخته بودم. بی‌تردید عدم همکاری این جریانات سیاسی موجب می‌شد که دست من از منابع تصویری آنان خالی بماند و فیلم به کیفیتی که لازم بود نرسد.

با همه این‌ها، هیچ کاری به اندازه همین فیلمی که تدوینش را تازه آغاز کرده‌ام سنگین نبوده است. نیاز من به همکاری سه گروه، بهائیان، مسلمانان، و لائیک‌هائی مثل خودم، بیش از آن بود که بدون همکاری یکی از این سه گروه بتوان کار را دست گرفت. هموطنان بهائی وقتی از طریق نوشته‌هایم متوجه شدند که در اندیشه‌ی ساختن فیلمی در مورد حقوق پایمال شده آن‌ها هستم اعتمادشان به من جلب شد، و تا جائی که می‌شد درهای اغلب بسته مانده به روی غیر بهائیان را به روی من باز کردند. هموطنان مسلمانی که در مقابل دوربین من قرار گرفتند نیز بیشتر به دلیل سوابق کاری‌ام به من اعتماد کردند و همکاریشان را از من دریغ نداشتند. گروه سوم که در واقع من هم جزو آنانم، طبیعتا در کنارم بودند اما نکته حساس این جاست که پرداختن به هر موضوعی که به بهائیان ایران مربوط می‌شود برای ایرانیان غیر بهائی از هر سنخی از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است. یک و نیم قرن پرونده‌سازی و دروغ‌پردازی ملایان و گروه‌های سازمان یافته‌ی ضد بهائی بر بستر ناآگاهی توده‌های تحریک پذیر مردم وطن ما، و نیز سکوت و تحمل و عدم اعتماد به غیر بهائیان از سوی خود بهائیان ایران (بجز در این دهه‌ی اخیر) موجب شده است که جو عدم اعتماد بین این دو عضو از پیکره‌ی ایرانی همچنان به شکل آشکاری باقی بماند و پرداختن به بهائیان جز از زاویه خصومت و تهمت پراکنی، خصلت تابو بودنش را حفظ کند.

مشکل دیگر، مسئله فیلمبرداری در ایران بود، چرا که تمام اجحافاتی که بر بهائیان روا می‌شود عملا در چهارچوب مرزهای ایران رخ می‌دهد و حرف زدن از این تجاوزات بدون منابع تصویری از داخل کشور می‌توانست لطمه جدی به کیفیت کار بزند. برنامه ریزی برای این کار دشوار، یعنی فیلمبرداری از مکان‌های مربوطه و حتی مصاحبه با برخی از قربانیان در ایران، به همت دوستان بهائی و غیر بهائی در داخل کشور آسان شد. آنان با احساس مسئولیتی تحسین برانگیز از بسیاری از صحنه های واقعی مورد نیاز من در ایران فیلم گرفتند و آن ها را به اشکال مختلف در اختیارم قرار دادند.

گمان می‌کنم بهتر است بیش از این وارد جزئیات نشوم و با سپاسی از صمیم قلب برای تمام یارانی که در جلو و پشت دوربین، در داخل و خارج از وطن، گامی برای این فیلم برداشتند، این مقوله را ببندم.

محمد جعفری، مدیر سابق روزنامه انقلاب اسلامی و ناصر پاکدامن، پژوهشگر

You may also like

1 comment

Alivia Petersen July 17, 2011 - 12:26 pm

Whoa – great blog post Wonderful blog post, you have gained a new subscriber. b-) Hunting new 12dietboost friends from Bushwick > 1 just started twelve days ago!

Reply

Leave a Comment